بعضی وقتا مجبوری تو فضای بغضت بخندی 

دلت بگیره ولی دلگیری نکنی…

شاکی بشی ولی شکایت نکنی…

گریه کنی اما نزاری اشکات پیدا بشن…

خیلی چیزارو ببینی ولی ندیدش بگیری…

خیلی ها دلتو بشکنن و تو فقط سکوت کنی…

من الان دقیقا روی همین نقطه هستم

تویی که الان دلت واسه یه نامرد تنگه . . .

تویی که میخوای بهش زنگ بزنی ولی غرورت بهت اجازه نمیده...

تویی که بغضتو قورت میدی که یه وقت گریه نکنی ...

تویی که هر آهنگی گوش میدی یاد یه نفر میفتی...

تویی که تا میای یه کاری کنی میگی : بیخیال...

تویی که این روزا توی دنیای مجازی غرق شدی تا فراموشش کنی..

تویی که حتی توی دنیای مجازی هم تنهایی...

بیخیال دنیا باش یک روز تموم میشه

رفتی و چشمای خیسم یادگاری از تو مونده

بی وفایی هات هنوزم تو رو از دلم نرونده

چشم به راه تو می مونم .

تا که بر گردی دوباره

ادامه مطلب

به تو نرسیدم، اما خیلی چیزارو یاد گرفتم...

یاد گرفتم به خاطر کسی که دوستش دارم باید دروغ بگم.

یاد گرفتم هیچکس ارزش شکوندن غرورم رو نداره.

ادامه مطلب

جسارت میخواهد...

نزدیک شدن به افکار دختری که

 ! روزها مردانه با زندگی میجنگد

   اما

شب ها بالشش ازهق هق های دخترانه خیس است.

امروز دوبار دلتنگت شدم !یکبار برای تو،یکبار برای تو!!!

اول برای نداشتنت!دوم برای نداشتنم...

دوستت دارم ونداری ام...

می روم ومیدانم که تو زود تر رفته ای.

گاهی از نردبان بالا می رویم تا دستان خدا را بگیریم، غافل از

اینکه خدا همان پایین ایستاده و نردبان را گرفته است تا ما نیفتیم.

باز هم سکوت

اينبار

در جاده بي انتهاي زندگي

تسليم بودن هاي بي تو بودن مي شوم..

تسليم جاده زندگي شده ام...

بزرگتر که شدیم مدادهایمان هم تکامل یافتند
تبدیل به خودکارهایی بی رحم شدند
تا یادمان بدهند که هر اشتباهی پاک شدنی نیست!
اکنون اینجایم با پاک کنی یادگار از کودکی
میخواهم پاک کنم این مشق کهنه ی اشتباه را! 
ولی نمیتوانم

  ...

،اینم تقدیم به فرزانه جون دختر عموم که فردا تولدشه تولدت مبارک عزیزم ایشالا صدساله بشی.

تارهای گیتارم را به لرزش در می آورم

تا بارها و بارها به تو بگویم دوستت دارم

بارها این تارها به صدا درمی آیند و میگویم:

تولـــــدت مبارک بهترینم

یکبار فقط یک شب جاهامون رو عوض کنیم

من معشوقه میشوم

 و تو هم عاشق باش من خیانت میکنم

و تو هم فراموش کن اگهه تونستی !!!

من داغونم ...خدایا میشه بگی خدمات  پس از خلقت کجاست.

لاک غلط گیر بر میدارم و((تو))را از تمام خاطراتم پاک میکنم...

تو غلط اضافه زندگیم بودی...

تولد یعنی شروع

شروع یعنی دغدغه

دغدغه یعنی درد

درد یعنی احساس

احساس یعنی عشق

عشق یعنی شعر

شعر یعنی پنجره

و پنجره یعنی تولد !

تولد یعنی شروع

امروز شب تولدم  کاشکی بود

 وبا هم جشن می گرفتیم  تا  طعم واقعی زندگی را میچشیدم

دلم برای کسی تنگ است  که گمان میکردم

می آید

می ماند

و به تنهاییم پایان میدهد!

آمد

رفت وبه  زندگیم پایان داد..

نمیدانم آخر این دلتنگی ها به کجا خواهد رسید!

دنیا پرشده از قاصدکهای که راهشان را گم میکنند!!!

نه میتوانی خبری دهی

ونه خبری بگیری!

باز باران با ترانه گریه هایم بی بهانه

می خورد برسقف قلبم

باورت شایدنباشدخسته است این قلب تنگم

تلخ وشیرین مثل لیلی مثل مجنون مثل دریای خروشان

من به یادت بی قرارم

گفت سیگار گرون شده ترک می کنی؟

با خودم گفتم... ;کاش بدونی چقدر گرون  تموم شدتا سیگاری شدم.

ای کاش یاد می گرفتم اگر در رابطه ای حرمتم زیر سوال رفت

برای همیشه با آن رابطه خداحافظی کنم

به طور احمقانه ای منتظر معجزه نباشم

این روزها 
هر نفس ، درد است  که میکشـــم
ای کاش
یا بودی ، یااصـــلا نبودی

این که هستی وکنارم نیستی دیوانه ام میکند.

حكايت آن مرد را هيچ وقت فراموش نمي كنم كه

نزد روانپزشك رفت و از غم بزرگي كه در دلش داشت گفت،

اقاي دكتر فرمود: به فلان سيرك برو،

آن جا دلقكي هست،آن قدر مي خنداندت كه غمت از يادت برود

مرد لبخند تلخي زد و گفت:من همان دلقك سيركم 

همیشه اولین و آخرین کلام شعرهایم تو بوده ای ،

میخواهم این شعر اولینش تو باشی و آخرین نداشته باشدهمچنان ادامه داشته باشد...

همیشه صدایی بود که مرا آرام میکرد،

دستهایی بود که دستهای سردم را گرم میکرد

همیشه قلبی بود که مرا امیدوارم میکرد،

چشمهایی بود که عاشقانه مرا نگاه میکرد

همیشه کسی بود که در کنارم قدم میزد ،

احساسی بود که مرا درک میکرد

حالا من و مانده ام یک دنیای پوچ ،نه صداییست که مرا ارام کند ونه طبیبیست که مرا درمان کند

مثل امواج دریا آمدی و ساحل قلبم را در میان خودت گرفتی ،

همدیگر را دیوانه کرده بودیم با نوازش های هم ،ان سکوت عاشقانه را به یاد داری در لحظه بوسیدن هم؟